محل تبلیغات شما

شعرهای سفید



برلبم لبخندهم ،دیگرنیایدبعدتو

خنده درچشمان من مادر،نشایدبعدتو


صدگره بر اشک وبغض وزندگانی،وای من

این گره هارا که میباید گشایدبعدتو


پاشو وباالتماس ازدست،سیگارم بگیر

این پسرراازگنه،مادر،که پایدبعدتو؟


برحذرمیداشتی ازگریه بعدازمرگ خود.

گرنگریم خودبگو زین غم چه بایدبعدتو؟


گفته بودی بعدچندی دردوغم کم میشود

لیک میبینم که دردوغم فزایدبعدتو


تسلیت گفتند وغم خوردند بامن مردمان

 لیک غمخواری چوتو دنیا نزایدبعدتو.


حمیدرضاسفید



میشود هردم عذابم ببشتر

از غمت درپیچ وتابم بیشتر


آتش است این زندگی و هرزمان

می چکد قلب مذابم بیشتر


خسته ام بگذار ،بیدارم نکن

یابده چیزی زخوابم بیشتر


 دوست،در بیدادگاه دوستی

کرده ازدشمن کبابم بیشتر


بوی سم می آید از دستان دوست

می دهد هرلحظه آبم بیشتر


آفتابی کاش بودم ازوفا

تابراین دلها بنابم بیشتر


حمیدرضاسفید


گریه کن ای چشم من دیگرکنارش نیستی

یاردیگرداردودیگرتویارش نیستی


خیرمقدم گوبه پاییزی که سویت راگرفت

چشم سبزروشنم دیگربهارش نیستی


مُردآن روزی که رمزگفتگولبخندبود

گریه هایت چیست آیا،سوگوارش نیستی؟


چشم من تسبیح مرواریدخودراپاره کن

یاتظاهرکن که دیگربی قرارش نیستی


ای دل غمگین من درخاطرات خودمگرد

رفته راهی دیگروتودرمدارش نیستی


تیروتارت میکندآنکس که امیدت بدوست

می درخشدآنکه توامیدوارش نیستی


تامیایدنام او،باسینه ی سوزان بخند

تابداندباز مقهورقمارش نیستی.


حمیدرضاسفید


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فرکتال هنر طرز کار سختی گیر رزینی خدمات مشاوره دانشجویی اعتماد مجله خبری ایران فام fastfoodset سيمرغ -آميزه اي از شعر وادب روناس طرح دنیای از خوشمزه ها شیرازِ چشمهات